قرآن,تنها کتاب آسمانی که به عنوان معجزه است

وَ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ

قرآن,تنها کتاب آسمانی که به عنوان معجزه است

وَ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ

استماع قرآن

ابن مسعود یکی از نویسندگان وحی بود ، یعنی از کسانی بود که هر چه از قرآن نازل می‏شد ، مرتب می‏نوشت و ضبط می‏کرد و چیزی فروگذار نمی‏کرد . یک روز ، رسول اکرم به او فرمود : " مقداری قرآن بخوان تا من گوش‏ کنم " . ابن مسعود مصحف خویش را گشود ، سوره مبارکه نساء آمد ، او می‏خواند و رسول اکرم با دقت و توجه گوش می‏کرد ، تارسید به آیه 41 : " « فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید و جئنا بک علی هؤلاء شهیدا غ" یعنی‏ چگونه باشد آن وقت که از هر امتی گواهی بیاوریم ، و تو را برای این امت‏ گواه بیاوریم . همین که ابن مسعود این آیه را قرائت کرد ، چشمهای رسول اکرم پراز اشک شد و فرمود : " دیگر کافی است

ای آتش متعرض این مومن نشو .

فردی به نام ملامحمد پدر مرحوم آقا ضیاء عراقی در آمد زندگی خود را از یک قطعه زمینی در همان اطراف سلطان آباد اراک بود در می آورد یک روز که حاصل آن زمین را در خرمن گاه جمع کرده بودند در اطرافش هم خرمن هایی بود است ، کسی عمداً باسهواً آتش روشن می کند باد هم که بوده ، آتش را بین خرمن ها شعله ور می سازد ، تا آتش همه خرمن ها را می گیرد کسی به آخوند می گوید : چه نشسته ای ؟ نزدیک است که آتش خرمن شما را بگیرد ، آخوند تا این را می شنود قرآن را به دست می گیرد و به بیابان می رود و در دستش قران را رو به آتش می کند و می گوید : ای آتش این نان خانواده و اهل عیال من است تو را به این آتش قسم ، به این خرمن نزدیک نشو تا این حرف را گفت همه خرمن ها اطراف خاکستر شدند اما خرمن او هیچ آسیبی ندید هر کس می امدانگشت به دهان می گرفت که چه جور ابن خرمن گندم سالم مانده است

به احترام قرآن شمع نُه ساعت سوخت

آقای حاج شیخ حسن مولوی نقل می کند : مادرم به تلاوت قرآن علاقه زیادی داشت و غالبا در شبانه روز 7 جزء قرآن را تلاوت می کرد و شب های ماه رمضان را نمی خوابید و مشغول تلاوت قران و دعا و نماز بود شبی در شمعدان مقدار بسیار کمی شمع باقی مانده بودو ما نمی توانستیم برای خرید شمع بیرون برویم چون حکومت اجازه نمی داد کسی از خانه اش بیرون بیاید اگر کسی بیرون می آمد او را زندانی و جریمه می کردند ناچار مادرم به روشنایی همان مقدار از شمع کفایت کرده و شروع به خواندن قرآن کریم کرد به خدا سوگند که تا آخر شد که مادرم قران می خواند شمع تمام نشد همین که صدای اذان صبح بلند شد شمع رو به خاموشی رفت و تمام شد و خلاصه یک بند انگشت شمع به مقدار نُه ساعت برای ما به برکت مادرم روشنایی داد

بی سوادی که قرآن خوان شد .

فردی به نام حاج علی آقا سلمان منشی ، فرمود : در دوران بچگی به مکتب میرفتم و بی سواد بودم در اول جوانی سخت آرزوداشتم بتوانم قران بخوانم تا اینکه شبی با دل شکسته برای رسیدن به این آرزو به امام زمان (عج) متوسل شدم . در خواب دیدم که در کربلا هستم شخصی به من رسد و گفت در این خانه بیا که عزای امام حسین (ع) در آن برپا ست و به روضه گوش کن قبول کردم و وارد شدم دیدم دو نفر سید نشسته اند و جلوی آنها ظرف آشی است و سفره نانی پهلوی آنها ست قدری آز آن نان را گرم کرده و به من دادند و من آنرا خوردم . سپس روضه خوان ذکر مصائب اهل بیت را کرد و بعد از تمام شدن از خواب بیدار شدم . حس کردم به آرزوی خود رسیده ام قرآن را باز کردم دیدم کاملا می توانم آن را بخوانم حتی اگر کسی در مجلسی قرآن را اشتباه می خواند به او می گفتم حتی به استاد قرائت هم اشکال می گرفتم یک روز استاد به من گفت : فلانی تو تا دیروز سواد نداشتی قرآن بخوانی چه شده که چنین شده ای گفتم : به برکت امام زمان به مقصودم رسیدم .

مرده ای که بوسیله نذر به قرآن نجات یافته بود

یکی از علمای مشهوربنام شیخ طبرسی سکته کرد و مردم به گمان اینکه وفات کرده او را غسل داده کفن کرده و دفن نمودند مرحوم طبرسی چون به هوش آمد خود را در میان کفن و قبر دید ولی راه نجاتی نداشت که که خود را از این گرفتاری نجات دهد . در آن حال نذر کرد که اگر خداوند او را از قبر نجات دهد یک دوره تفسیر قران بنویسد . به دنبال این درخواست خداوند ، دزدی شب به قبرستان رفت و قبر مرحوم طبرسی را شکافت تا کفن او را بردارد وقتی قبر را شکافت ناگهان شیخ دست او را گرفت دزد خیلی ترسید ، شیخ فرمود نترس ، من مرده نیستم بلکه زنده ام و خداوند تو را وسیله نجات قرار داده است آن دزد ترسش کم شد و شیخ طبرسی را به دوش گرفت و به منزل شیخ برد شیخ طبرسی هم یک لباس خوب و زیبا به او داد و آن دزد هم به دست وی توبه کرد و کار های زشت خود را کنار گذاشت .